همیشگی |
أَلسَّلامُ عَلى ابآئِک و أَبْنآئِکَ شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را
برای گریه اش اینک به فکر شانه بیفتد درست مثل جوانی شرور و عاصی و سرکش نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت
دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد همیشه وقت زیارت ، شبیه پهنه دریا
تمام صورت من در پی کرانه بیفتد شبیه رشته تسبیح پاره، دانه اشکم
به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد ولیِّ عهد دلم نه ، تو شاه کشور قلبی
که با تو قصه جمشید، در فسانه بیفتد خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد از زبانه بیفتد الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد (محسن رضوانی)
[ چهارشنبه 92/6/13 ] [ 5:0 عصر ] [ خادم کوچولو ]
[ نظر ]
عصر پنجشنبه ام رو برای کشیک معین* خالی کرده بودم. اتفاقا صبح اون روز توی اوج کارهام داشتم با خودم فکر میکردم اگر بهم بگن امروز لازم نیست بیای عکس العملم چی خواهد بود... درگوشی خدمتتون عرض کنم به یاد آرزوی همیشگیم افتادم؛ اینکه یه روز مثل یه زائر که نه کسی منتظرشه، نه عجله داره و نه دیرش میشه، بشینم توی حرم و یه دل سیر زیارت کنم به یاد همه ی دوستای عزیزم بودم، همه ی اونایی که توی حرم یا نتی ازم خواستن نائب الزیاره شون باشم... میروم از حرمت حس من این است انگار ---------------------- * کشیک معین، یه کشیک فوق العاده ست مخصوص ایامی که حرم مطهر شلوغ تر از حالت عادی هست. [ جمعه 92/6/8 ] [ 5:22 عصر ] [ خادم کوچولو ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |