سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همیشگی

أَلسَّلامُ عَلى ابآئِک و أَبْنآئِکَ

شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد

شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را 
برای گریه اش اینک به فکر شانه بیفتد

درست مثل جوانی شرور و عاصی و سرکش
که وقت غصه و غربت به یاد خانه بیفتد

نشان گرفته دلم  را کمان ابروی ماهت 
دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد
 
همیشه وقت زیارت ، شبیه پهنه دریا 
تمام صورت من در پی کرانه بیفتد
 
شبیه رشته تسبیح پاره، دانه اشکم 
به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد

ولیِّ عهد دلم نه ، تو شاه کشور قلبی 
که با تو قصه جمشید، در فسانه بیفتد

خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو 
بیا که آتش صیاد از زبانه بیفتد

الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد 
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد 

(محسن رضوانی)


[ چهارشنبه 92/6/13 ] [ 5:0 عصر ] [ خادم کوچولو ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

امکانات وب